والدین محترم حتما این متن رو بخونید...
ای علمای اسلام به داد اسلام برسید!
آقای روحانی، بدون اجازه مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی ،سند۲۰۳۰ را امضاکرده و حتی وزیر آموزش و پرورش آن را ابلاغ نموده که طبق این سند :
الف:
هرنوع تربیت دینی در مدارس و سیستم آموزشی ایران ممنوع می شود.
ب:
طبق این سند سازمان های بین المللی بر سیستم آموزشی ایران نظارت می کنند.
ج:
طبق این سند آموزش جنسی از ۴ سالگی در مهدکودک ها الزامی می شود.
د:
طبق این سند اگر پدر و مادری به خاطر وجود مواد مخدر در کیف فرزند ابتدایی یا دبیرستانی خودشان به او تذکر بدهند فرزند حق شکایت در مراجع رسمی رادارد.
ه:
طبق این سند عضویت در بسیج و هیئت های سینه زنی برای زیر۱۴ سال ممنوع است چون مصداق خشونت است.
و:
آموزش جنسی به نام بهداشت الزامی است.
ظ:
طبق این سند حمایت از خانواده الزامی است! اما خانواده را دو مرد یا دو زن هم می توانند تشکیل دهند!
در انتها،
این سند یک سند حقوقی است و الزام آور است، لطفا درباره فجایع تربیتی و آموزشی و فرهنگی این سند اطلاع رسانی کنید.
اینکه گفته اند: «هزار دوست، کم است و یک دشمن، بسیار»، سخن درستی است؛ زیرا دوستی هم نیاز روحی انسان است، هم ضروت اجتماعی و هم عامل هم بستگی افراد.
روح جمع گرای انسان، او را به مهرورزی و دوستی می کشاند وهمچنین بهره گیری از یاری و ارشاد دوستان در زندگی، میزان تحمل مشکلات و توفیق دست یابی وی به اهداف را بیشتر می کند و برای او پشتوانه ای ارزشمند به شمار می آید.
این، خود، نوعی هنرمندی است که آدمی بتواند با جاذبه اخلاق و رفتارش، با دیگران بجوشد و صمیمی و همدل شود و دل ها را شیفته خود سازد و حلقه ای از بهترین دوستان را بر گرد خود پدید آورد. این کار، هم هنرمندی است و هم خردمندی، چنان که امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «اَلتَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ؛ دوستی و مهرورزی، نیمی از خِرد است».1
رابطه های خویشاوندی، در کمک رسانی و غم زدایی و پشت گرمی هر فرد، نقش مهمی ایفا می کند. با این حال، گاهی دوستان همدل و با صفا، بیش از خویشاوندان به یاری انسان می شتابند و تکیه گاه و همدم او می شوند. از این رو، حضرت علی علیه السلام، مهرورزی و دوستی را نوعی خویشاوندی و پیوند نزدیک و ثمربخش می شمارد2 و نداشتن دوست یا از دست دادن دوست را غربت روح می داند و می فرماید: «الْغَریبُ مَنْ لَیسَ لَهُ حَبیبٌ؛ غریب، کسی است که دوستی ندارد».3
پیام متن:
1. دوست یابی، نیاز روحی و ضرورت اجتماعی است که می تواند پشتوانه بزرگی برای آدمی در رویارویی با مشکلات باشد.
2. چه بسا ثمربخشی دوست در زندگی انسان، از خویشاوند نیز بیشتر باشد.
روح انسان، در سایه دوستی و مهرورزی، شکوفا و مصفا می شود و از این رهگذر، آدمی طعم شیرین حیات را بهتر می چشد و از احساس غربت و تنهایی به در می آید.
حضرت علی علیه السلام، آن را که موفق نشود دوست به دست آورد، آدمی ناتوان معرفی می کند و می فرماید:
اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنْ اِکتِسابِ الاِْخْوانِ، وَ اَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.4
ناتوان ترین مردم، کسی است که از به دست آوردن برادران [و دوستان] ناتوان باشد و ناتوان تر از او کسی است که دوستی را که به دست آورده است، از دست بدهد.
پیام متن:
1. شخصیت انسان در سایه دوستی و مهرورزی شکوفا و معنا می شود.
2. اسلام به دوست یابی، تأکید و از انسان بی دوست، به شخصی «ناتوان» تعبیر کرده است.
از برجسته ترین ویژگی های دوست خوب و واقعی، آن است که با انسان، یک دل و یک رو باشد و هنگام نیاز، او را رها نکند. در گرفتاری به کمکش بشتابد و در غم و شادی و راحت و رنج، با او هم دردی و مشارکت کند.
در حدیثی از امام علی علیه السلام در این باره نقل است:
لایکونُ الصَّدیقُ صَدیقا حَتّی یحْفَظَ اَخاهُ فی ثَلاثٍ: فی نَکبَتِهِ وَ غَیبَتِهِ وَ وَفاتِه.5
دوست، هرگز دوست نخواهد بود، مگر آنکه در سه موقعیت، دوستش را نگهبان و پاسدار باشد: یک: در رنج و گرفتاری به کمکش بشتابد؛ دو: آبروی او را در غیاب او حفظ کند و سه: پس از وفاتش، با یادکرد او و استغفار برایش، به او نیکی کند.
محمّد بن حسام خوسفی، این کلام حضرت علی علیه السلام را این گونه به نظم درآورده است:
تو را گر دوستی باشد موافق سه خاصیت در او موجود باشد
نخستین آنکه اندر غیبت دوست نگوید آنچه او را خوش نیاید
دوم آن است کاندر حال عُسرت به جای او جوان مردی نماید
سه دیگر آنکه بعد از مرگ آن دوست به هر حالی که باشد، یادش آید
چو دانی کاین سه خاصیت ندارد چنان کس، دوستداری را نشاید6
دوست خوب، با ادعا و شعار شناخته نمی شود و باید در فراز و نشیب های زندگی که جوهره اشخاص در آنها نمود می یابد، دوست واقعی را شناخت. از این رو، اساس انتخاب دوستان شایسته باید معیارهای اخلاقی و انسانی باشد و به هر کسی نباید اعتماد کرد. امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «الطُّمَأنینَه اِلی کلِّ اَحَدٍ قَبْلَ الاْخْتِبارِ عَجْزٌ؛ اطمینان و اعتماد کردن به هر کس، پیش از آزمودن، [نشانه] ناتوانی است».7
باز از این امام بزرگوار روایت می شود: «حَسُدَ الصَّدیقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّه؛ حسدورزی دوست، از ناسالم بودن دوستی است».8
به هرحال، دوست گزینی پیش از آزمون و شناخت، امری ناسنجیده و مایه پشیمانی است. پروین اعتصامی می گوید:
پروین! نخست زیور یاران، «صداقت» است باری، نیازموده کسی را مدار دوست
پیام متن:
1. یکرنگی، فریاد رسی و حافظ آبرو بودن، از ویژگی های یک دوست خوب و شایسته به شمار می آید.
2. قبل از انتخاب شخص برای دوستی باید وی را آزمود.
انسان باشعور و آگاه، اگر به شناختی خوب از دوستش برسد و به او اعتماد کند، دیگر به سخن چینی و بدگویی دیگران از اوتوجهی نمی کند و دل خویش را چرکین نمی سازد. البته اگر شناخت کاملی از کسی نداریم، باید در سخنان و توصیف هایی که درباره او گفته می شود، تأمل و دقت کنیم، ولی اگر فردی را به نیکی و تعهد و پاکی شناختیم، به راحتی نباید به حرف های دیگران درباره او گوش تأیید بسپاریم.
علی علیه السلام در کلامی گهربار می فرماید:
مَنْ عَرَفَ مِنْ اَخیهِ وَثیقَه دینٍ و سَدادَ طَریقٍ، فَلایسْمَعَنَّ فیهِ اَقاویلَ الرِّجالِ.9
کسی که از برادر دینی اش، دین داری و درستی را بشناسد، پس دیگر به سخنان این و آن درباره او گوش فرا ندهد.
آن حضرت در سخن دیگری درباره شیوه رفتار با دوستان شایسته چنین توصیه می کند:
آن گاه که برادرت [و دوستت] با تو قطع رابطه می کند، تو با او بپیوند. وقتی او از تو قهر می کند، تو با وی مهر بورز و به او نزدیک شو. هرگاه او به تو بخل می ورزد، تو بذل و بخشش کن. هر وقت او تندی نشان می دهد، تو نرم باش و هرگاه او خطا می کند، عذرش را بپذیر و چنان باش که گویا تو غلام اویی و او صاحب نعمت بر توست. (البته) مبادا اینها را در غیر جای مناسب انجام دهی یا چنین لطف و بزرگواری را با نااهل داشته باشی!10
شناخت حق دوست و ادای آن و پای بندی به قانون دوستی، گوهر نفیسی است که از آن، به معرفت یاد می شود. سعدی می گوید:
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادرخواندگی
دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
پیام متن:
1. هرگاه بنابر اصول محکم عقلی و اعتقادی به کسی اعتماد کردیم، هرگز به سخنان دیگران درباره او اعتماد نکنیم
2. دوست با معرفت، در برابر هر کار نادرست دوست خویش، رفتاری دوراندیشانه و عاقلانه انجام می دهد.
یکی از راه های دوست یابی و رسیدن به توفیق حفظ این نعمت، داشتن چهره ای گشاده و خندان و رفتار با مهر و محبت است. حضرت علی علیه السلام دراین باره فرمود: «البَشاشَه حِبالَه الْمَوَدَّه؛ خوشرویی، رشته و دام دوستی است»11 و به تعبیر زیبای حافظ:
به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را
تداوم دوستی، در سایه نرمش و مداراست. از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل می کند: «مَنْ لانَ عُودُهُ کثُفَتْ اَغْصانُهُ؛ کسی که درخت وجودش نرم باشد، شاخ و برگ او انبوه و فراوان می شود».12
انصاف، یعنی پرهیز از امتیازطلبی برای خود و برابر دانستن خویش با دیگران در بهره مندی از حقوق و مزایا. رفتار منصفانه با دیگران، هم مایه آرامش وجدان انسان است، هم برای او محبوبیت می آورد و هم دوام دوستی و افزایش دوستان را درپی دارد. حضرت علی علیه السلامدراین باره می فرماید:
خودت را در آنچه میان تو و دیگری است، میزان قرار بده. پس آنچه برای خود دوست می داری، برای دیگران هم دوست بدار و آنچه برای خودت نمی پسندی، برای دیگری هم مپسند و همان گونه که دوست نداری به تو ستم کنند، تو هم ستم نکن.13
میانه روی در هر کاری، نیک و لازم است، حتی در دوستی و مهرورزی. افراط در دوستی و دشمنی، مایه پشیمانی است. گاهی دو دوست به حدی از ویژگی های اخلاقی و اسرار و کارهای محرمانه زندگی شخصی یکدیگر باخبر می شوند که اگر روزی دوستی آنان به هم بخورد، زیان های جبران ناپذیری متوجه آنان می شود. در دشمنی با افراد نیز نباید افراط کرد، که اگر روزی دشمنی ها به دوستی تبدیل شد، رفتار ناپسند گذشته، مایه شرمساری و عذاب وجدان نشود. در روایتی از حضرت علی علیه السلام، درباره رعایت اعتدال در دوستی و دشمنی می خوانیم:
اَحْبِبْ حَبیبَک هونا ما، عَسی اَنْ یکونَ بَغیضَک یوْما ما و اَبْغِضْ بَغیضَک هَوْناما، عَسی اَنْ یکونَ حبیبَک یوْما ما.14
با دوستت به اندازه معین دوستی کن؛ شاید روزی دشمنت شود. دشمنت را هم در حد اعتدال دشمن بدار؛ شاید روزی با تو دوست شود.
پیام متن:
1. خوشرویی، نرمش، مدارا و انصاف، از شرایط دوست یابی و تداوم دوستی است.
2. در دوستی و دشمنی باید اعتدال را رعایت کرد.
افراد سست اندیشه، جاهل و کوته فکر، به ویژه اگر از نظر رفتاری نیز اهل خلاف و زشت کاری باشند، سزاوار رفاقت نیستند؛ زیرا هم نشینان خود را به وادی گمراهی و فساد می کشانند. امام علی علیه السلام در رهنمودی می فرماید: «وَ احْذَرْ صَحابَه مَنْ یفیلُ رأیهُ وَ ینْکرُ عَمَلُه؛ از هم نشینی با کسی که اندیشه اش، سست و ضعیف و کارش، زشت و ناپسند است، بپرهیز».15
امیرمؤمنان علی علیه السلام، پیروانش را از دوستی با احمق باز می دارد و می فرماید:
اِیاک وَ مُصادَقَه الاَْحْمَقِ، فَاِنَّهُ یریدُ اَنْ ینْفَعَک فَیضُرُّک.16
از دوستی با احمق برحذر باش؛ چرا که او می خواهد به تو سود برساند، ولی [به خاطر حماقتش] به تو زیان می رساند.
از آن حضرت در بیانی دیگر نقل است:
با بی خرد و احمق هم نشین مباش؛ زیرا کار خودش را در نظر تو زیبا جلوه می دهد و دوست دارد تو نیز مانند او باشی.17
افراد تنگ نظر و بخیل، همیشه از خیررسانی به دیگران دریغ می کنند و بهره ای از ایشان به مردم نمی رسد. از این رو، دوستی با آنان بیهوده و زیانبار است. کلام مولا علی علیه السلام نیز درباره نهی از دوستی با بخیلان چنین است:
اِیاک وَ مُصادَقَه الْبَخیلِ، فَاِنَّهُ یقْعُدُ عَنْک اَحْوَجَ ماتَکونُ اِلَیهِ.18
از دوستی با بخیل بپرهیز؛ چون او در سخت ترین شرایط نیازمندی تو، از کمک رسانی به تو دریغ می ورزد.
از ویژگی های دوست خوب، همدردی، غمخواری و کمک به دوست در موقعیت های دشوار زندگی است. آنان که در گرفتاری ها هرگز در پی رسیدگی به وضع و حال دوست خود نیستند، شایسته پیوند پاک دوستی نیستند. حضرت علی علیه السلام در سخنی آموزنده، این گونه افراد را دشمن آدمی معرفی می کند و می فرماید: «مَنْ لَمْ یبالِک فَهُوَ عَدُوُّک؛ کسی که به فکر تو نیست و به تو اهمیتی نمی دهد، [در واقع،] دشمن توست».19
پیام متن:
چنانچه از روایات استفاده می شود انسان های کوته فکر، بد کار، احمق، بخیل و افراد بی خیال، شایسته دوستی نیستند.
...............................................................................................................................
1. نهج البلاغه، حکمت 142.
2. همان، حکمت 211.
3. همان، نامه 31.
4. همان، حکمت 12.
5. همان، حکمت 134.
6. احمدی بیرجندی، اشعار اخلاقی در ادب فارسی، ص 75.
7. نهج البلاغه، حکمت 384.
8. همان، حکمت 218.
9. همان، خطبه 141.
10. همان، نامه 31.
11. همان، حکمت 6.
12. همان، حکمت 214.
13. همان، نامه 31.
14. همان، حکمت 268.
15. همان، نامه 69.
16. همان، حکمت 38.
17. همان، حکمت 293.
18. همان، حکمت 38.
19. همان، نامه 31.
از جشن پوریم چه می دانید؟ هولوکاست واقعی را یهودیان در کجا و علیه چه کسانی اجرا کردند؟ آیا از کشتار ده ها هزار ایرانی به دست یهودیان اطلاعی دارید؟ آیا روز "13 بدر" نوروز و خروج از خانه ها ریشه در قتل عام ایرانیان باستان دارد؟ با گزارش ویژه مشرق از پایکوبی صهیونیست ها در سالروز کشتار ایرانیان همراه شوید.
جشن «پوریم» یکی از سنتهای قدیمی قوم یهود است که در دهههای اخیر و پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمینهای اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این به اصطلاح جشن که همزمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار میشود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون دهها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدند.
در کتاب عهد عتیق درباره این
داستان آمده است: «شاه ایران زمین که در پایان جشن
۱۸۰ روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام
بدمستی، شهبانو "وشتی" را میطلبد تا او را به
اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه
سر باز میزند و شاه خشمگین، او را از شهبانویی
ساقط میکند و او را به دست جلاد می سپارد.
یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ
فراوان داشتند، جسارتشان به جایی رسیده بود که از
دادن مالیات و خراج استنکاف میکردند و این
استنکاف موجب شده بود که «هامان» صدراعظم
خشایارشاه علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا
قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر
کند، البته یهودیان در برخی کتابهای خود
میگویند: "مردخای"
که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده،
وقتی حاضر به تعظیم در مقابل هامان نمیشود، او و
اتباعش مورد غضبهامان قرار گرفته و تهدید به مرگ
میشوند.
یهودیان که به صورت غیررسمی در
دربار شاه نفوذ داشتند، چاره میاندیشند و از این
فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام «اِستِر»
را به عنوان ملکه و شهبانوی کشور به پادشاه معرفی
میکنند و به او نیز توصیه می کنند که یهودی بودن
خود را پنهان کند.
استر، دخترک یهودی که با پنهان کردن هویت یهودی اش، به دربار خشایارشاه راه یافت و مقدمات کشتار ایرانیان را فراهم کرد
فاحشهگری حلال در یهودیت
در سال ۲۰۱۰ یک خاخام
یهودی در اسرائیل با اشاره به واقعه پوریم و استر،
اعلام کرد جاسوسان زن سازمان موساد مجاز به انجام
هر گونه عمل جنسی با دشمنان برای انجام ماموریت
خود هستند؛ همانگونه که استر هویت یهودی خود را
پنهان کرد و با یک دشمن ایرانی یعنی اخشورش
(خشایارشاه) ازدواج کرد و با این کار ملت یهود را
نجات داد.
این
مورد یکی از موفق ترین عملیات نفوذ زنان جاسوس
یهودی در میان مقامات کشورهای دیگر به شمار می
رود که با استفاده از زیبایی ظاهر و به خدمت
گرفتن جذابیت های جنسی، توطئه های قوم یهود را
اجرا کردند و می کنند.
شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او
را میبیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه
تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او
یهودی است و یا برادرزاده «مردخای» رهبر مذهبی
یهودیان ایران است. اِستِر ملکه ایران میشود و با
نقشههای «مردخای» عموی خود، صدراعظم خشایارشاه
یعنی هامان را از تخت صدر اعظمی به زیر کشیده و بر
دار میکند و به همراه ۱۰ پسرش به مرگ محکوم
میکند.
ضیافت شام استر برای هامان در حضور خشایارشاه
در این ضیافت استر خواستار مجازات هامان بدلیل
دشمنی با یهودیان شد
نقاش: ژان
ویکتور (قرن 17)
یهودیان حاکم بلامنازع دربار
هخامنشی میشوند و البته آنان در برخی کتب خود
آوردهاند که هامان در نزد مردخای توبه کرده است
که تواریخ دیگر گواهی قتل وی توسط یهودیان را
میدهند. یهودیان چون بر بلاد ایران حاکم شدند، از
پادشاه، سه روز مهلت خواستند تا مخالفان پارسی و
ایرانی یهودیان را بکشند و
در این سه
روز، بیش از 77 هزار ایرانی توسط یهودیان قتل عام
شدند و در برخی نقلها، این تعداد تا 500 هزار نفر
نیز عنوان شده است.
از آن زمان تا کنون، این روز به
عنوان "عید یهودیان" زنده نگاه داشته شده و هر سال
یهودیان سراسر جهان در این روز مراسم مختلفی از
قبیل روزه گرفتن، برپایی جشن و پایکوبی، نوشیدن
شراب و افراط در مستی، دادن هدیه به یکدیگر و ...
گرامی می دارند.
|
|
عید پوریم 2012
تل آویو - بیت المقدس
اما در
سرزمین های اشغالی، پوریم رنگ و بوی دیگری دارد که
در ادامه و به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد.
واقعه تاریخی؛ هولوکاست ایرانیان به دست یهودیان
در زمان خشایارشاه، یهودیان جزء اقلیت های
مذهبی ایران بودند و همواره سعی در نفوذ در
دربار شاه ایران داشتند. هامان صدراعظم
خشایارشاه بدلیل نافرمانی یهودیان از دستورات
و قوانین پادشاهی، از عدم پرداخت مالیات و
سرپیچی از فرمان پادشاه این قوم ابراز نگرانی
می کند و پادشاه را در جریان توطئه های
یهودیان قرار می دهد و از پادشاه می خواهد تا
پیش از آنکه این قوم علیه تاج و تخت شاه
اقدامی کنند، با توطئه این قوم مقابله کند.
مردخای
رهبر یهودیان آن زمان ایران سرانجام با دسیسه
های فراوان و فرستادن یکی از دختران یهودی به
دربار، او را جانشین شهبانوی ایران که به جرم
سرپیچی از دستور گستاخانه خشایارشاه برای
نمایان کردن زیبایی های خود برای حاضرین در
دربار شاه برکنار شده بود، می کند.
با ورود "استر" دخترک جوان زیباروی یهودی به
دربار، مردخای به راحتی نقشه های شوم خود را
بوسیله استر و اغوای شاه ایران اجرا می کند.
هامان نیز شاه را از توطئه مردخای آگاه می
سازد و پادشاه دستور بر دار کردن مردخای را
صادر می کند. اما استر که به شدت بر روی شاه
سست عنصر تسلط یافته بود، با خائن جلوه دادن
هامان و اینکه وی توطئه کشتن شاه را در سر
دارد، هامان را بر دار می کنند.
توطئه
استر و مردخای با کشتن هامان پایان نمی پذیرد
و آنها حکم قتل هر 10 پسر هامان را نیز از
پادشاه ایران می گیرند و در قدم بعدی 10 پسر
هامان نیز کشته می شوند.
اوج دشمنی یهودیان با ایرانیان پس از کشتن
هامان و 10 پسرش آنجا بیشتر آشکار می شود که
استر و مردخای با کشته شدن پسران هامان نیز
راضی نشده و اجساد آن ها را در شهر بر دار می
کنند تا میان ایرانیان رعب و وحشت ایجاد کرده
و ناگفته سرنوشت دشمنان و مخالفان یهودیان را
به نمایش بگذارند.
هامان به جز این 10 پسر، یک فرزند دختر نیز
داشت که پیش از کشته شدن، خود کشی می کند.
کشتار نیمی از جمعیت ایران
پس از کشتن هامان، یهودیان مهاجر ساکن در
ایران که اینک در دربار نیز راه یافته بودند،
به هجوم به شهرهای ایران، دست به قتل عام
گسترده ایرانیان می زنند.
در 127
استان ایران آن زمان، طی دو روز بیش از 77
هزار ایرانی -
و به روایتی
دیگر 500 هزار نفر - کشته می شوند.
در کتب مربوط به یهودیان از جمله کتاب استر،
یهودیان به کشتار 80 هزار ایرانی اعتراف می
کنند اما محققان مستقل این رقم را تا 500 هزار
نفر ذکر کرده اند.
در آن
زمان ایران نزدیک به 800 هزار نفر جمعیت داشته
و با احتساب 500 هزار نفر، بیش از نیمی از
جمعیت آن روز ایران به دست یهودیان قتل عام می
شوند.
|
|
|
|
یهودیان با
حمله به خانه های ایرانیان، مردان، زنان و
کودکان را به قتل رسانده و بنا بر برخی از
متون موجود اموال آن ها را نیز غارت می کنند.
اما یهودیان در متون خود تنها به قتل عام
ایرانیان اعتراف کرده و هرگونه غارت اموال
آنان را تکذیب می کنند و آن را از افتخارات
خود می دانند...!!
آیا پوریم با سیزده فروردین ایرانیان ارتباط
دارد؟
گفته می شود
این کشتار در روزهای 13 و 14 ماه آدار
اولین ماه سال جدید انجام می شود و روز دوم
کشتار به اصرار استر به خشایارشاه برای از بین
بردن دشمنان قوم یهود ادامه پیدا می کند.
براساس متون تاریخی، نحسی روز 13 فروردین در
میان ایرانیان و بیرون رفتن مردم از خانه ها
ریشه در کشتار تاریخی ایرانیان داشته است. >
* (در تقویم یهودیان دو ماه آدار اول و دوم در
تقویم عبری وجود دارد که ماه آدار دوم آن
مصادف با اسفند ماه و فروردین ماه خورشیدی
است.)
پس از این قتل عام ایرانیان، یهودیان جشن و
پایکوبی بر پا کرده و به شکرانه غلبه بر
ایرانیان و ریختن خون دشمنان قوم یهود، آن را
عید اعلام کرده و روزه می گیرند. مردخای از آن
زمان به پیامبر این قوم و استر - دخترک فاسد
یهودی که با تکیه بر این حربه به دربار شاه
راه یافته بود - نیز به شخصیتی مقدس که مورد
لطف خداوند است تبدیل می شوند. استر پس از آن
کتابی می نویسد که تمام این وقایع را لطف و
رحمت الهی و با اراده خداوندی توصیف می کند.
این کتاب اکنون به کتاب مقدس یهودیان تبدیل
شده است.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
متاسفانه ایرانیان پیرو دین یهود نیز بدون
توجه به ریشه تاریخی این واقعه و کشتار
ایرانیان و اینکه زنده نگاه داشتن آن تا کنون
بیش از هرچیز توهین به ایرانیان بوده، این روز
را در نقاط مختلف جهان جشن می گیرند.
کنیسه "نصح"، کنیسه ایرانیان یهودی مقیم
آمریکاست که جمعیتی حدود 20 هزار نفری در لس
آنجلس را تشکیل می دهند. کنیسه نصح از جمله
مکان هاییست که در عید پوریم، جشن برپا کرده و
ایرانیان با جمع شدن در این کنیسه، با پختن
شیرینی، غذا، تهیه شراب و هدیه دادن به هم،
کشتار ایرانیان باستان را به شادی می نشینند.
|
خمیر این شرینی سه گوش از بذر خشخاش است و میان این شیرینی با آلو یا مربا پر شده است. این شیرینی بیشتر توسط یهودیان اشکنازی درست می شود، البته تعدادی از کلیمیان ایران هم به این شرینی علاقه مند هستند. اسم این شرینی گوش هامان است. یهودیان در جشن قتل عام ایرانیان، این شرینی ها را می خورند و همراه خوردن این شرینی شعری اهانت آمیز نسبت به ایرانیان و وزیرالوزاری ایرانی خوانده می شود.
پوریم در ایران
در داخل ایران نیز، اقلیت های یهودی که همواره
مورد لطف و میزبانی ایران بوده اند، در این
روز روزه گرفته و با پختن غذا و خیرات و
برگزاری محدود جشن، عید پوریم را جشن می
گیرند.
مقبره استر و مردخای در همدان از جمله مکان
هاییست که یهودیان آن را عبادتگاه و زیارتگاه
خوانده و مدت ها جشن های خود را در آن برگزار
می کردند که با اعتراض مردم به اهانت آمیز
بودن این جشن ها برای ایرانیان و برگزاری
تجمعاتی در برابر مقبره استر و مردخای، همراه
بوده است.
|
|
نتانیاهو مردم ایران را به پوریمی دوباره وعده
داد
اما به جز مقدس بودن این روز برای یهودیان، با
ظهور پدیده منحوس صهیونیسم، پوریم وجهی سیاسی
نیز به خود گرفته و سران رژیم صهیونیستی گاه
با اشاراتی به آن واقعه، تلویحا ایران و
ایرانیان را به تکرار کشتاری مشابه تهدید می
کنند.
در روزهای پایانی سال
1390 اتفاقی جالب در عرصه سیاست رخ داد.
در 7 مارس، نتانیاهو در دیدار با اوباما
نسخهای از کتاب اِستِر (Esther)
را به او هدیه داد. کتاب استر (מגילת
אסתר) یکی از
بخشهای عهد عتیق یا همان تورات است و از
دیدگاه تاریخی این هدیه بسیار پرمعناست.
خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام
اسرائیلی نقل میکند: نتانیاهو به باراک
اوباما گفته است:
«آنها (ایرانیها)، آن زمان هم
میخواستند ما را نابود کنند.» یکی
از قسمتهای این کتاب میگوید:
«... و یهودیان تمام دشمنان را با تیغ
شمشیر و کشتار و نابودی درهم کوبیدند و
آنچه را انجام دادند که دشمنانشان با
آنان میکردند.» به گزارش رویترز،
نتانیاهو با این هدیه، تلویحاً ایران را
به نازی ها تشبیه نموده که طی مدعی هستند
در جنگ جهانی دوم 6 میلیون یهودی را کشته
اند.
2500 سال
تهدید و کشتار؛ رمز پوریم
بسیاری از اعمال و سیاست های صهیونیست ها پس از
2500 سال از واقعه پوریم، همچنان حاوی نمادهایی از
این کشتار بوده و یادآور روزی است که از هر 11
ایرانی، یک نفر به دست قوم یهود کشته می شود.
تهدیدهای
مقامات اسرائیل، اهدای کتاب استر به اوباما در
هنگام مذاکره در مورد ایران، تهدید به حمله به
ایران به بهانه اینکه ایران قصد دستیابی به
سلاح کشتار جمعی و نابودی اسرائیل را دارد و
این توهم که کشورهای اسلامی تلاش می کنند با
دستیابی به سلاح کشتار جمعی یهودیان را نابود
کنند...اینها همگی یادآور توطئه های مردخای و
زمزمه های استر با خشایارشاه در مورد ایرانیان
و دشمنان آن زمان یهودیان بود که در نهایت به
هولوکاست ده ها هزار نفری تبدیل شد.
مقایسه رفتار یهودیان با هولوکاستی که خود رقم
زده اند و استفاده از هولوکاستی جعلی که مدعی
هستند 6 میلیون یهودی طی دو سال کشته شده اند،
نمایانگر اوج فتنه گری و پلیدی صهیونیست ها در
رسیدن به اهداف شومشان در تسلط بر جهان است.
آن جا که اجازه سخن گفتن درباره یکی داده نمی
شود و دیگری به عنوان عیدی مقدس بزرگ داشته می
شود؛ و هر دو در راستای هدفی بزرگتر است.
رمز پوریم